پرش به محتوای اصلی

فرار از حملات انتحاری، یک دانشجوی افغان در شیکاگو آزادی می یابد

همانطور که به گفته شد ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۲۶ اکتبر ۲۰۲۲همانطور که گفته شد، پرندگان بال شکسته: افغانها در تبعید، روند

مریم و 147 دانشجوی دختر دیگر روزها در فرودگاه کابل منتظر ماندند تا بتوانند از افغانستان فرار کنند.

زنی با ژاکت سبز و پروانه در حال رقص استتصویرسازی توسط آنا Mielniczuk برای مجله بدون مرز
همانطور که به گفته شد ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۲۶ اکتبر ۲۰۲۲همانطور که گفته شد، پرندگان بال شکسته: افغانها در تبعید، روند

مریم و 147 دانشجوی دختر دیگر روزها در فرودگاه کابل منتظر ماندند تا بتوانند از افغانستان فرار کنند.

این داستان بخشی از مجموعه ما، پرندگان بال شکسته: افغان ها در تبعید است. مجموعه کامل صالحه سعادت روزنامه نگار پناهنده افغان را در وبسایت ما بخوانید.

در افغانستان، مریم* دانشجوی دانشگاه کابل بود که در یک لیگ ورزشی ورزش می کرد. با وجود اینکه خانواده‌اش می‌خواستند که او یک پزشک باشد - یک حرفه نسبتا امن برای زنان در افغانستان - مریم خواست های متفاوتی داشت.

حملات انتحاری در نهاد های آموزشی دائمی بود. مریم قصد داشت برای ادامه تحصیل به دانشگاهی در بنگلادش منتقل شود. اما زمانی که دولت افغانستان در آگست 2021 به دست طالبان افتاد، او و 147 دانشجوی دختر دیگر با کمک مقامات دانشگاه بندگلادیش از افغانستان خارج شدند.

آیا می خواهید هر هفته داستان هایی مثل این را در صندوق پستی خود دریافت کنید؟

برای خبرنامه رایگان ما ثبت نام کنید.

مریم اکنون در شیکاگو زندگی می کند، جایی که او و 9 زن افغان دیگر در دانشگاه دیپال به تحصیل ادامه می دهند: و به تدریج زندگی های جدیدی را می سازند. او در حال حاضر در کلاس های زبان انگلیسی شرکت می کند و از پاییز امسال وارد رشته تحصیلی اش می شود.

مجله بی مرز با مریم در مورد چگونگی فرار او از افغانستان و زندگی اش به عنوان یک دانشجو و مهاجر در آمریکا صحبت کرد.

*بی مرز به دلیل پرونده پناهندگی مریم و تهدیدهای ایمنی مداوم برای خانواده اش از نام مستعار استفاده می کند.

در سال های اخیر وضعیت امنیتی در افغانستان رو به وخامت شده بود. مدارس و دانشگاه ها دائماً هدف حملات انتحاری و بمب گذاری بودند. در نوامبر 2020، زمانی که در دانشگاه کابل درس می خواندم، در یک حمله انتحاری در محوطه دانشگاه، 22 دانشجو کشته و 40 نفر دیگر زخمی شدند. در منطقه دشت برچی در غرب کابل، جایی که من زندگی می‌کردم، هر روز حملات انتحاری در مدارس، دانشگاه‌ها، دوره‌های زبان انگلیسی، سالن‌های ورزشی و حتی در زایشگاه‌ اتفاق می‌افتد. هیچ جا امنیت نداشتیم. این وضعیت روح و روانم را کشته بود. من از تحصیل دلسرد شدم و از رفتن به دانشگاه احساس ناامنی کردم.

سپس با تشویق پدر و مادرم تصمیم گرفتم برای بورسیه تحصیلی خارج از افغانستان اقدام کنم. یک سال قبل از فروپاشی کابل برای تحصیل در دانشگاه آسیایی زنان در بنگلادش درخواست دادم و پذیرفته شدم. انگار روحم زنده شد.

این دانشگاه آماده انتقال 148 زن از افغانستان برای تحصیل در بنگلادش بود. اما با سقوط حکومت افغانستان به دست طالبان، همه برنامه ها مختل شد. احساس نابودی کردم و فکر کردم همه چیز تمام شده است. اما مسئولان دانشگاه دست از تلاش برنداشتند. ما چشم و گوشمان را برای اخبار نوید بخش به تلفن های همراهمان نگه داشتیم. در نهایت پیامی دریافت کردیم مبنی بر اینکه قرار است در 25 آگوست به بنگلادش منتقل شویم.

ادامه مطلب و پوشش ما

مسئولان دانشگاه آمادگی گرفتند تمام محصلان را با هفت اتوبوس جابجا کنند و ما به سمت میدان هوایی کابل حرکت کردیم. اما آنجا 32 ساعت در اتوبوس منتظر ماندیم. جمعیت زیادی از مردمی که به دنبال فرار از افغانستان بودند پشت دروازه فرودگاه جمع شده بودند. طالبان در جاده ها گشت زنی می کردند. آنها می خواستند ما را حتی در آخرین لحظات فرار ما کنترل کنند که مضحک بود. آنها به رانندگان اتوبوس دستور داده بودند که دختران نمی توانند از تلفن همراه خود استفاده کنند. زیر صندلی های اتوبوس پنهان شدم تا با خانواده ام تماس بگیرم تا مقامات طالبان نور تلفن همراهم را نبینند.

در حالی که ما در آن هوای گرم منتظر ورود به فرودگاه کابل بودیم، یک حمله انتحاری خونین در فاصله کوتاهی از ما اتفاق افتاد. حمله ۲۶ اوت ۱۸۲ نفر از جمله ۱۳ سرباز آمریکایی را کشت.

مسئولان دانشگاه متواتر تماس می گرفتند تا راهی برای تخلیه ما پیدا کنند. بالاخره در 28 آگوست توانستیم وارد فرودگاه شویم. به جای بنگلادش، به ایالات متحده آمدیم. ما بیش از دو ماه را در فورت مک کوی در ویسکانسین گذراندیم. زمانی که در اردوگاه بودیم، معاون زنان دانشگاه آسیا با دانشگاه های مختلف آمریکا تماس گرفت و ما را به دانشگاه های اینجا معرفی کرد. این یک کار واقعاً انسانی است و من از صمیم قلب از او سپاسگزارم. من و ۹ دانشجوی دیگر اکنون در دانشگاه دیپال در شیکاگو راه یافتیم.

"ما هیچ جا امنیت نداشتیم. این وضعیت روح و روان من را کشته بود. من از تحصیل دلسرد شدم و از رفتن به دانشگاه احساس ناامنی کردم."

مریم، در مورد وضعیت امنیتی دانشگاه کابل

من در حال حاضر در کلاس های زبان انگلیسی در اینجا شرکت می کنم و از پاییز امسال دوره لیسانس را شروع خواهم کرد. من اینجا خیلی خوشحالم مردم آمریکا بسیار و اساتید با من بسیار مهربان هستند.

اینجا کشوری است که در آن انسان ها بر اساس هویت، نژاد، رنگ، زبان و پوشش قضاوت نمی شوند. زن و مرد از حقوق مساوی دارند. لباس پوشیدن یک امر کاملا شخصی است و ربطی به دیگران ندارد. در افغانستان، مردان حق خود می دانند که درباره پوشش زنان تصمیم بگیرند یا قصاوت کنند. به عنوان یک دختر جوان، هرگز نتوانستم لباسی از خودم انتخاب کنم و آن را در شهر یا بیرون بپوشم. آنچه را که اکنون در ایالات متحده می پوشم اگر در افغانستان می پوشیدم، توسط مردان جامعه مورد آزار و اذیت قرار می گرفتم.

اینجا واقعا احساس آزادی و آرامش می کنم. من نمی‌خواهم تحت رژیم طالبان به افغانستان برگردم و آرزو می‌کنم که خانواده‌ام در کنار من باشند تا بتوانیم با هم زندگی کنیم و از این جامعه انسانی لذت ببریم.

این مجموعه با حمایت صندوق «PEN America» امکان پذیر شد. این مجموعه به زبان های انگلیسی، اسپانیایی، و فارسی در دسترس است. اگر می خواهید این داستان را باز نشر کنید به info@borderlessmag.org ایمیل بفرستید.

مجموع
0
اشتراک گذاشتن